دخمل گلی مامان

پایان شیرخوردن

دختر نازنینم.. اول از همه باید بگم که هنوز شیرینی اولین باری که تونستم بهت شیر بدم رو در ذهنم دارم، یک شیر دادن واقعی، نه در خواب و رویا و یک شیر دادن عاشقانه که بی صبرانه مدت ها انتظار اون رو می کشیدم... اگرچه بعد از اون دچار مشکلات زیادی در ابتدای شیر دادن به شما شده بودم و خیلی از اوقات هم از اینکه شیرهایی روزهای پر استرسم رو به شما می دهم، با تمام وجودم ناراحت بودم ولی واقعا دوران شیرخوارگی شما برای من از بهترین تجارب زندگیم بود و واقعا از اینکه اینقدر با شما احساس نزدیکی داشته باشم و در آغوشم بگیرمت و به اون چشم های پر فروغت نگاه کنم که یا به من خیره شده یا داره همه دور و اطراف می چرخه تا برای شیطونی بعدیت آمادگی ذهنی رو کسب کنی، لذت بر...
16 آبان 1395

23 ماهگی عزیز دلم

به نام خدا دختر عزیزم، شیرینی زندگیم و بهترین هدیه خدا به ما الان شما حدود 23 ماه سن داری و روز به روز شیرین تر و شیرین زبون تر می شی، اینقدر حرفها و شعرها و داستان های قشنگ بلدی که همه رو شگفت زده می کنی!!!     شما در یک و نیم سالگی، حدود 30 تا شعر کتاب هات رو حفظ بودی، البته اون موقع بیشتر قسمت آخر هر مصرع رو می خوندی ولی الان هم تعداد شعر ها و کتاب ها دو برابر شده و هم اکثرا خودت تمام شعر رو از بر می خونی، تمام کتاب هات رو در یک و نیم سالگی بلد بودی حتی کتاب های ده تا 15 صفحه رو و شعر بلند عروسی هاجر رو هم با هم می تونستیم بخونیم و البته این توانایی الان اونقدر پیشرفت کرده که شما خودت شعر ها رو می خونی از حفظ و بدو...
16 آبان 1395
1